خالق چهار کمدی رمانتیک (رویای یک شب نیمه تابستان، شب دوازدهم، طوفان و رام کردن مرد زیرک)
تالیف و ترجمه: یاسمن حسینی
کمدی رمانتیک شامل تمام فیلمهایی میشود که رفتار طنزآمیز با عشق، خواستگاری و ازدواج را مدنظر قرار میدهد. وجه کمیک در این زمینه توجه کمی به داستان دارد و تمرکز آن بیشتر مربوط به حال و هوای فیلم است. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که لازم نیست یک فیلم کمدی پایان خوشی داشته باشد و همین طور همه فیلمهایی که پایان خوشی دارند حتما کمدی نیستند. بیشتر کمدیهای رمانتیک به شدت به دیالوگ وابسته هستند و نزدیکی زیادی با تئاترهای پیشینیان دارند. طرح داستان بر مبنای ازدواج است و طنز این فیلمها معمولاً شامل موانع مختلفی هست که برای انجام آن به وجود میآید. امّا کمدی رمانتیک تئاتر از نظر تاریخی خاص است و ژانر متمایزی هست که با کمدیهای شکسپیر در قرن شانزدهم آغاز شد. در بعضی از آثار او عشق باعث همبستگی اجتماعی میشود و در برخی دیگر از آنها که بر پایه عاشقانههای قرون وسطایی است که هم در اشعار روایی و هم در غزل او ظاهر میشود رمانس در اینجا از حس جدیدی از عشق با عنوان تجربه پرشور فرد نام میبرد. امّا کمدیهای شکسپیر مانند هیاهوی زیادی درباره هیچ که عشق رمانتیک و ازدواج با هم متحد میشوند به تماشاگران میآموزد که این سبک از کمدیهای رمانتیک میتواند رویاهای آنها را برای داشتن شریک زندگی مناسب محقق کند. از معروفترین کمدیهای رمانتیک شکسپیر میتوان به رام کردن مرد زیرک (The Taming of the Shrew)، رویای یک شب نیمه تابستان(A Midsummer Night’s Dream)، شب دوازدهم (Twelfth Night) و طوفان(The Tempest) اشاره کرد. یکی از معاصران ویلیام شکسپیر نوشته است: ((کمدیها با مشکل شروع میشوند و با آرامش به پایان میرسند)). این در مورد چهار شاهکار او صادق است که هر کدام نشاندهنده مرحله مهمی در پیشرفت وی به عنوان یک نویسنده است. ضمنا آنها نمونههای بارز طنز دنیای الیزابت هستند.
کمدیهای رمانتیک اولیه
شکسپیر در اواسط 20 سالگی وارد لندن شد. او با تقلید از موفقیتهای تئاتر لندن، چیزهای زیادی در مورد نوشتن نمایشنامه آموخت. این نمایشنامهها نسبت به آثار بعدی او نزدیکی زیادی به نمایشنامهنویسان لندنی دهه 1580 و نمونههای کلاسیک داشتند. پس اولین نمایشنامهها و شعرها نشان میدهند که مهارت شکسپیر اکتسابی بودهاست و آنها در بیشتر موارد با لغتنامه شاعرانهای که زبان معمولی آن زمان بود، سروده شدهاند. دو جنتلمن، اولین کمدی رمانتیک شکسپیر است که با گذر زمان و پیشرفتهای او منجر به خلق شب دوازدهم شد. دغدغه اصلی کمدیهای رمانتیک، موضوعهای عاشقانه (عشق، جوانی و زیبایی) است. در این نمایشنامه، شکسپیر تا حد زیادی از پتانسیل شخصیت بهره میبرد. این نمایشنامه احتمالاً شامل بزرگترین مجموعه از انسانهای عجیب و غریب است که او در یک نمایشنامه واحد گرد هم آورده که حاوی تأثیرهای زبانی و کنایههایی با اشاره به سنتهای رایج در آن زمان است.
بن جانسون درباره دو جنتلمن میگوید: ((شکسپیر طرح نمایشنامه خود را از یک رمان معاصر گرفتهاست که گاهی اوقات به یاد میآورد و گاهی اوقات فراموش میکند)). ویلیام هزلیت هم خاطرنشان میکند که: ((این نمایشنامه چیزی بیش از طرح کلی رمان اصلی ندارد)). با این حال، جملاتی در «دو جنتلمن» مانند شکوه نامشخص یک روز آوریل، اوجهای شاعرانهای را نشان میدهد که نویسنده قرار بود به آن برسد و در اینجا است که وی شروع به شکسپیر شدن میکند. اگرچه نمایشنامههای تاریخ انگلیسی او از این دوره، وقایع غم انگیز را به تصویر میکشیدند امّا او با سرعت بیشتری به سمت کمدی کشانده شد که با موفقیت چشمگیر و سریع همراه بود. برای این کار، او کمدی رمانتیک را از مدلهای نمایشنامهنویسانی مانند رابرت گرین و جان لیلی و توماس نش یاد گرفت و نتیجه آن یک ژانر متمایز بود. با این که کمدیهای اولیه شکسپیر مانند کارهای مدلهایش بر مبنای داستانهای خواستگاری عاشقانه بود امّا او از شخصیت یک زن در کمدیهای رمانتیک بعدی خود از جمله تاجر ونیزی، همانطور که دوست داری و شب دوازدهم نیز استفاده کرد که بسیار ارزشمند بود. همچنین او اصول طرح خود از یک منبع روایی در این مورد را از یک رمان عاشقانه منثور اسپانیایی طولانی، دیانا از خورخه دو مونت مایور، استخراج کرد.
ولی شکسپیر در کمدی رمانتیک اولیه خود بیش از همه مدیون جان لیلی (John Lyly) بود، کار گمشده عشق (Love’s Labour’s Lost)، همانطور که اغلب در کمدی رمانتیک شکسپیر اتفاق میافتد، زنان جوان مطمئن هستند که چه کسی هستند و با چه کسی قصد ازدواج دارند زیرا آنها با دانستن آنچه میخواهند، شروع میکنند با این که نمیتوان مطمئن بود که آنها واقعاً عاشق میشوند. ولی بر خلاف آنها، مردان جوان در تلاشهای بیهوده کمیک خود برای اجتناب از عشق رمانتیک چیزهای زیادی را از دست میدهند، سوگند دروغ میخورند، شرمنده میشوند و در نهایت پس از انجام حماقتها، عاشق زنان میشوند. شکسپیر با کاوش در دنیای بیرحم، کارهای عجیب مردان و اعتماد به نفس زنانه را به طرز درخشانی به تصویر میکشد در حالی که انعطاف کلامی نمایشنامه نیز بر شگفتی و حماقتهای جالب مبتنی بر عاشق شدن تأکید میکند. امّا کلاسیکترین کمدی اولیه شکسپیر، کمدی خطاها، است. وی در آنجا به بازی مسخره پلاتوس به نام Menaechmi (دوقلوها) روی آورد. داستان یکی از دوقلوها (آنتیفولوس) که به دنبال برادر گمشده خود همراه با خدمتکار باهوشش، درومیو، که دوقلوی او نیز ناپدید شده است، میگردد و منجر به نمایش مسخرهای از هویتهای اشتباه میشود که همچنین به طور متفکرانه مسائل هویت و خودشناسی را بررسی میکند. زنان جوان نمایش نیز یکی همسر آنتیفولوس افسوس (آدریانا) و دیگری خواهرش (لوسیانا) است که در مورد مسائل مربوط به اطاعت و خودمختاری زن با یکدیگر گفتگو میکنند و در پایان، این مشکلات با ازدواج حل میشود. ولی همانطور که معمولاً در کمدی رمانتیک شکسپیر اتفاق میافتد رخدادها به جای این که وسیلهای برای بیان پیچیدگیهای داستانی باشند نیازهای شخصیتها را برای دانستن اینکه چه کسانی هستند و مردان و زنان باید چه انتظارهایی از یکدیگر داشته باشند را نشان میدهد. علاوه بر آن، شکسپیر در (رام کردن مرد زیرک) (Taming of the Shrew) نیز از ابزاری برای طرحریزی چندگانه استفاده میکند که قرار است به ویژگی استاندارد کمدیهای رمانتیک او تبدیل شود که برگرفته از یکی از طرحهای داستانی گمان من، لودویکو آریوستو، است. اساس آن طرح، وادار کردن همسران به تسلیم شدن در برابر آنها مبتنی بر سنتهای عامیانه و تصنیف است تا برتری خود را در رابطه زناشویی تضمین کنند که شکسپیر این مطالب خام و ضد زن را به مبارزه برای تسلط در روابط زناشویی تبدیل میکند.
کمدیهای عاشقانه سالهای میانی و پایانی
در نیمه دوم دهه 1590، شکسپیر ژانر کمدی رمانتیک را که به ابداع آن کمک کرده بود به کمال رساند. به عنوان مثال رویای یک شب نیمه تابستان، یکی از موفقترین نمایشنامههای او است که طرح چندگانهای را نشان میدهد که او در رام کردن مرد زیرک و دیگر کمدیهای قبلی انجام داده بود. در این ماجرا، استفاده از توطئههای متعدد، رفتار متفاوتی از تجربه عشق را نشان میدهد. این نمایشنامه، علیرغم کوتاه بودن، شاهکاری از ساخت هنرمندانه است. به طور کلی، کمدی رمانتیک یک نوع محبوب و بسیار مورد پسند در تئاتر الیزابتی بود و تمام ویژگیهای آن در تاجر ونیزی وجود دارد. اول، درگیری عاشقانه نه تنها توسط یک زوج، بلکه توسط سه زوج (پورتیا و باسانیو، گراتیانو و نریسا، و جسیکا و لورنزو) ارائه میشود. همچنین الیزابتیها در کمدیهای رمانتیک خود انتظار داشتند شخصیتها و موقعیتهای ویژه و نوع خاصی از توسعه طرحها را داشته باشند که شامل عنصر اصلی و انگیزه اصلی عشق بود. قهرمان غالباً در بخشی از نمایشنامه به یک مرد مبدل میشد بنابراین فرصتهایی برای سوء تفاهم کمیک فراهم میکرد و کمدی نیز توسط شوخ طبعی خود قهرمان که همیشه باهوشتر از مردان نمایشنامه بود، فراهم میشد. در یک کمدی رمانتیک، تضاد عنصر لازم بین عاشقان از یک سو و همچنین مانعی برای تحقق عشق آنها از سوی دیگر است. البته در تاجر ونیزی، سد شایلاک بر آنتونیو است که به نوبه خود دوستش باسانیو را درگیر میکند و حل و فصل یک کمدی عاشقانه شامل غلبه بر مانع است که معمولاً منجر به ازدواج میشود. شکسپیر این را از نزدیک دنبال میکند اما الگوی اصلی را در تاجر ونیزی پیچیده کردهاست که در آن او به طرز ماهرانهای چهار داستان مجزا را که همگی به هم مرتبط هستند را به هم پیوند میدهد. شکسپیر در تاجر ونیزی (The Merchant of Venice) از ساختار داستانی دوگانه استفاده میکند تا داستانی از دوستی رمانتیک را با داستانی که به تراژدی نزدیک میشود، مقایسه کند.
ولی او در هیاهوی زیادی درباره هیچ (Much Ado About Nothing) موضوع جنگ قدرت در خواستگاری را دوباره در طرحی دوگانه به طور آشکار بازبینی میکند که آن را میتوان بازنویسی درخشانی از (رام کردن مرد زیرک) تلقی کرد که نبرد شوخطبعانه افراد، سرگرمکننده و پیچیده هست اما اساس آن بر مبنای احترام متقابل و برابری زن و مرد است. امّا روزالیند، در کتاب (آنطور که دوست داری) از ابزاری که تا به حال به عنوان یک مرد جوان شناخته شده بود، استفاده میکند تا به هدف ارتقای یک رابطه غنی و اساسی بین زن و مرد دست یابد. مانند نمایشهای دیگر، روزالیند از نظر عاطفی پایدارتر و بالغتر از مرد جوانش، اورلاندو، است. در شب دوازدهم نیز مانند دیگر کمدیهای شکسپیر، خواستگاری با نیّت فریب دادن دیگری، توهمی است که تنها با ابزارهای طنزآمیز و تحقیر میتوان به آن پرداخت. بعد از آن، زمانی که شکسپیر در حال نوشتن رویای یک شب نیمه تابستان بود رومئو و ژولیت نوشته شد که در بسیاری از ویژگیهای کمدی رمانتیک با دیگر آثار او اشتراکهایی دارد. در رومئو و ژولیت مانند هملت، اتللو، شاه لیر و مکبث، افراد دارای رتبه یا موقعیت اجتماعی فوقالعاده نیستند. نیمه اول رومئو و ژولیت بسیار خندهدار است در حالی که لذت حاصل از نوع بیان آن در قالب شعر، ما را به یاد رویای یک شب نیمه تابستان میاندازد. به طور کلی، رومئو شخصیتی تا حدی کمیک مانند سیلویوس در فیلم (آنطور که دوست داری) است. ولی ژولیت شباهت زیادی به قهرمانان کمدیهای رمانتیک دارد امّا این نمایشنامه در نهایت، یک تراژدی عاشقانه است. ولی طوفان مملو از ارواح، هیولاها و غیره است. آن بهعنوان یک کمدی، به خوبی نشان میدهد که شکسپیر توانسته ساختار هنری دقیقی را با هم ترکیب کند و داستانی فراتر از جنبههای صرفاً انسانی خلق کند که این نشاندهنده بخشی از هنر او بهعنوان نمایشنامهنویس کمدی است. امّا بیشتر طرحهای نمایشنامههای شکسپیر ابداع خودش نیست. او گاهی اوقات از داستانهای نویسندگان ایتالیایی مانند جووانی بوکاچیو استفاده میکند و بهرهگیری از داستانهای معروف نیز سبب شکلگیری رومئو و ژولیت و هیاهوی زیادی درباره هیچ شدهاست. علاوه بر آن، او از انواع سبکهای شعری که مشخصه آثار نویسندگان دیگر بود آگاهی داشت. وی در سالهای آخر قرن شانزدهم، زمانی که شاعرانی مانند جان دان در حال سرودن اشعار عاشقانه نجومی بودند او درک طنازانهای از کیفیت شعر داشت. تأثیر شخصیت بزرگ سر فیلیپ سیدنی نیز در نوشتههای شکسپیر احساس میشود. او شرح کنایهآمیز یک جمهوری ایدهآل در طوفان را از یکی از مقالات مونتن به دست آورد. در نهایت، اهمیت کتاب مقدس برای سبک و دامنه اشارههای شکسپیر را نباید نادیده گرفت. آثار او نشاندهنده آشنایی فراگیر با قطعاتی هست که قرار است در کلیسا در هر یکشنبه در طول سال خوانده شوند.
نقد ادبی شکسپیر
شکسپیر در طول زندگی خود و اندکی پس از آن، از شهرت و توجه انتقادی قابل توجهی برخوردار شد. فرانسیس مرس، نویسنده انگلیسی، در سال 1598، او را بزرگترین نویسنده انگلیسی در کمدی و تراژدی معرفی کرد. بن جانسون، معاصر شکسپیر، هم اذعان داشت که: ((شکسپیر در نوشتن کمدی، حتی در دنیای کلاسیک باستان، رقیبی نداشت و در تراژدی نیز با قدیمیها برابری میکرد)). از نظر منتقدان رمانتیک مانند ساموئل تیلور کولریج در اوایل قرن نوزدهم، شکسپیر بیش از همه به خاطر نبوغ خلاق و خودانگیختگیاش شایسته قدردانی بود. چارلز لمب، توماس دی کوینسی و ویلیام هازلیت، شکسپیر را به عنوان نابغهای که قادر به خلق دنیایی تخیلی از خود است، تمجید کردند. علاوه بر آن، نقد شکسپیر از قرن بیستم و بیست و یکم شاهد شکوفایی فوقالعاده مکاتب جدید با رویکرد انتقادی بودهاست. منتقدان روانشناختی و روانکاوانهای مانند ارنست جونز پرسشهای مربوط به شخصیت را از نظر عقدههای ادیپی، خودشیفتگی و رفتار روانپریشی یا بهطور سادهتر، از نظر نیازهای متضاد در هر رابطهای برای استقلال و وابستگی بررسی کردند. نقد اسطورهای و کهن الگویی، به ویژه در اثر تأثیرگذار نورتروپ فرای، اسطورههای گیاهی را که با مرگ و تولد دوباره طبیعت مرتبط است را به عنوان مبنایی برای چرخه های بزرگ در فرآیند خلاقیت بررسی کردهاند. تفسیر مسیحی نیز به دنبال یافتن مجموعهای از تشابههای عمیق میان نمایشنامههای شکسپیر با داستانهای مسیحی فداکاری و رستگاری است.
تالیف و ترجمه: یاسمن حسینی
منابع:
https://www.encyclopedia.com/arts/encyclopedias-almanacs-transcripts-and-maps/romantic-comedy, Romantic Comedy
https://www.penguinrandomhouse.com/books/552925/four-great-comedies-by-william-shakespeare/, Four Great Comedies
https://www.britannica.com/biography/William-Shakespeare/Shakespeares-plays-and-poems, Shakespeare’s plays and poems of William Shakespeare
https://www.britannica.com/biography/William-Shakespeare/The-poems, The poems of William Shakespeare
https://www.britannica.com/biography/William-Shakespeare/Romeo-and-Juliet, Romeo and Juliet
https://www.britannica.com/biography/William-Shakespeare/The-romances, The romances of William Shakespeare
https://www.britannica.com/biography/William-Shakespeare/Shakespeares-sources, Shakespeare’s sources
https://www.britannica.com/biography/William-Shakespeare/Literary-criticism, Literary criticism of William Shakespeare
https://www.bard.org/study-guides/a-romantic-comedy, A romantic comedy
https://www.bard.org/study-guides/shakespeares-first-romantic-comedy, Shakespeare’s first romantic comedy
مقالات مرتبط